loading...
چکنویس های تنهایی
دوست داشتنی بازدید : 1 جمعه 27 دی 1392 نظرات (0)

داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد .
در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره مادرم رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد.
جزئیات این داستان بر میگرده به شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ خوشم نمیاد ....


و داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟"

حاضرین از این رفتارش بشدت تعجب کردند ، و 3 بار این جمله رو تکرار کرد ،حاضرین جشن عروسی همگی سکوت اختیار کردند

در این هنگام داماد انگشتر رو پرت کرد و گفت : " من مادرم را خواهم خرید "

و رو به عروس کرد و طلاقش رو اعلام کرد ، مادرش رو برداشت و از سالن خارج شد


و بعد از پخش شدن داستان ماجرا در منطقه مردی آمد و به پسر جوان گفت " شوهری بهتر از تو برای دخترم نخواهم یافت " و دخترش را به همسری او در آورد ....
‘امـــــــک ثم امـــــک ثم امـــــــــک‘


بیاد آور که پیامبر (ص)  در مورد کسی که بیشترین حق را بر گردن دارد گفت : اول حق مادرت را ادا کن سپس حق مادرت و باز هم حق مادرت و سپس پدرت

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
مهربانی را باید قاب کرد... بی منت... لحظات تنهایی ات را در کنار ما باش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 103